به‌نظر می‌رسد افرادی که مدام رؤیاپردازی‌های ناممکن می‌کنند، هرگز حاضر نیستند برای تحقق این رؤیاها قدمی بردارند.

افرادی که خود را رمانتیک و عاشق‌پیشه می‌دانند، معمولا گوشه‌نشین و منزوی هستند. همچنین بسیاری از افراد تحصیل‌کرده در جامعه، افرادی کم‌حرف و منفعل محسوب می‌شوند.

حتما الان برای شما این سؤال پیش می‌آید که این صحبت‌ها چه ارتباطی با پول دارد؟ سؤال خوبی است!

به‌احتمال زیاد چون شما از آینده‌ی مالی خود نگران هستید یا می‌ترسید کسی برنامه‌ی‌ مالی‌تان را به‌هم بزند، در حال خواندن این مقاله هستید. این نگرانی بسیار مفید است؛ اینکه شما به‌دنبال یافتن راه‌حل‌های واقعی برای حل مشکلات تان هستید، یکی از باارزش‌ترین قسمت‌های زندگی هر فردی است.

اما یک مشکل بزرگ بر سر راه است: ما بیش از ارزش واقعی پول، برای رسیدن به آن تلاش می‌کنیم.

ما برای رفع هر نوع مشکلی به پول متوسل می‌شویم، زیرا قادر نیستیم عدم اطمینان را در زندگی تحمل کنیم. با دیدن ثروتمندان و افراد موفق در شبکه‌های اجتماعی مانند اینستاگرام، ما هم می‌خواهیم همواره بهترین‌هایمان را برای دیگران نمایش دهیم. این موضوع ما را به انجام اشتباهات کوچکی وا می‌دارد. این اشتباهات کوچک به‌مرور زمان به حدی بزرگ می‌شوند که ویرانی به‌بار می‌آورند.

ما حتی اگر به دوران جوانی والدین‌مان هم برگردیم با وجود آنکه به‌جای شبکه‌های اجتماعی و اینترنت، تلویزیون یا روزنامه‌ها اساس ارتباط بسیاری از افراد بوده است، اما آنها هم دقیقا همین مشکل را داشته‌اند. اگر همسایه یا یکی از اقوام و نزدیکان خانوادگی وضعیت مالی مناسبی داشته‌اند، والدین ما هم دوست داشتند همان‌طور باشند. مقایسه‌ی منفی یا چشم‌وهم‌چشمی باعث می‌شود تا افراد، زیر بار خرید لوازم یا خانه‌ی گران‌قیمتی بروند که قادر به پرداخت آن نیستند.

ما به‌جای آنکه فقط احساس منفی خودمان را بپذیریم، پول‌مان را برای چشم‌وهم‌چشمی اشتباه خرج می‌کنیم. هنگامی که دوباره چنین احساس منفی‌ای به ما هجوم بیاورد، باز هم پول خرج می‌کنیم و این اشتباه مدام تکرار می‌شود.

در مورد افرادی هم که بلیط‌های بخت‌آزمایی می‌خرند، دقیقا همین موضوع صادق است. آنها به‌جای تغییر در روش استفاده از پول و تلاش برای کسب آن از راه درست، بلیط‌های بیشتری می‌خرند و پول بیشتری خرج می‌کنند. خرید هر بلیط به نظر آخرین خرید می‌آید اما با موفق‌نشدن در بخت‌آزمایی باز هم فرد برای خرید بلیط ترغیب می‌شود. به این ترتیب یک چرخه ناکارآمد اقتصادی به‌وجود می‌آید. این موضوع فقط به بلیط‌های بخت‌آزمایی منحصر نیست، بلکه درباره‌ی وام‌های سنگین دانشجویی و خرید خانه‌های گران‌قیمت هم صدق می‌کند.

شاید این موضوعات مسئولیت پذیری زیادی را بر عهده‌ی ما می‌گذارند، اما مسئولیت‌پذیری، پایه و اساس زندگی است. مغز انسان بسیار پیچیده است و برای کسب رضایت واقعی و عمیق به شناخت خواسته‌های واقعی خود نیاز داریم.

عموم مردم می‌گویند که در زندگی‌شان به‌دنبال موفقیت‌اند اما آنچه که واقعا خواستارش هستند، این است که بدون سختی و رنج به لذت و خوشبختی برسند؛ این متداول‌ترین هدف در بین تمامی انسان‌هاست.

برای بسیاری، لذت بردن از زندگی مهم‌ترین هدف برای به‌دست آوردن پول است. اما مسئله‌ی تأسف‌برانگیز این است که در نهایت، لذت کسب پول، یکی از بی‌ارزش‌ترین پدیده‌های انسانی است. حتی اگر شما بتوانید چنین لذتی را کسب کنید، این نوع لذت پایدار نیست. هیچ‌گاه پایدار نخواهد بود و خیلی زود هم از بین خواهد رفت.

لذت‌بردن به‌ندرت رضایت انسان‌هایی با اهداف والا از زندگی‌شان را به‌دنبال دارد. شما ممکن است بخواهید از این طریق و با استفاده از پول انسان خوشبختی باشید، اما احتمالا چنین خواسته‌ای هیچ‌گاه عملی نخواهد شد. همان‌طور که اشاره شد عملکر مغزی شما بسیار پیچیده است و برای کسب رضایت واقعی نیاز به ارزش‌هایی بزرگ‌تر و عمیق‌تر دارید.

ترس تمامی لذت‌ها را از بین می‌برد و حرص زیاد برای کسب پول هم، چنین ترسی ایجاد می‌کند و باعث می‌شود ما انسان‌ها رفتارهای غیراخلاقی و حماقت‌باری انجام بدهیم. در ساده‌ترین حالت، حرص زیاد برای داشتن پول باعث خساست می‌شود؛ تا جایی که حتی حاضر نیستیم مقداری پول به‌عنوان انعام به پیش‌خدمت پرداخت کنیم. دلیل چنین رفتار غیراخلاقی این است که فکر می‌کنیم برای داشتن زندگی شرافتمندانه و پرتجمل باید مقدار پول‌مان بیشتر از بقیه‌ی مردم باشد.

طرز تفکر بعضی افراد این است که برای موفقیت باید دیگران را فریب دهیم و از آنها سواستفاده کنیم. اما کسانی که به چنین چیزی اعتقاد ندارند، قهرمانان واقعی زندگی هستند.

این ضرب‌المثل قدیمی را شنیده‌اید که هیچ‌چیزی در زندگی ارزان به‌دست نمی‌آید؟ هر فردی برای به‌دست آوردن پول باید یا با تلاش مستمر و تحمل سختی‌های مختلف زمانش را خرج بکند و یا با اصطلاح پول، پول می‌آورد، ریسک سرمایه گذاری را بپذیرد.

عموم مردم خواستار ثروتمندی بدون تلاش و زحمت هستند. منظور من از ثروت علاوه‌بر پول، تلاش و تحمل سختی برای رسیدن به پول است.

مسئله‌ی اصلی همین‌جاست. مشکل اساسی کمبود و بی‌پولی شما نیست. مسئله اینجاست که شما خواستار قایق تفریحی، ماشین‌های گران‌قیمت و خانه‌های لوکس هستید؛ بدون آنکه حاضر به تحمل سختی‌های رسیدن به آنها یا حاضر به خرج‌کردن زمان، انرژی و پول‌تان باشید. مشکل از طرز تفکر فقیر شماست.

در زندگی لذت هرگز برای مدت طولانی پایدار نیست و رنج و درد هم اجتناب‌ناپذیر است. شاید چنین مسئله‌ای در ابتدا کمی ناراحت‌کننده به‌نظر بیاید اما اساس اشتباه بسیاری از انسان‌ها این است که پول را برای از بین بردن دردهایشان می‌خواهند نه برای آنکه به پدیده‌های دیگر زندگی‌شان ارزش بیشتری بدهد.

حتی اگر هنوز خودتان را نشناخته باشید، در زندگی شما اهدافی وجود دارد که ارزش رنج را دارد. اهداف و ارزش‌هایی که شما حاضرید به‌خاطر آنها شکست‌ها و ناراحتی‌های مختلف را تحمل کنید و باز هم لبخند بر لب داشته باشید. اگر شما هنوز این اهداف و ارزش‌ها را نشناخته‌اید و انتظار دارید که بی‌هدفی شما با پول حل شود، هیچ‌گاه به موفقیت نخواهید رسید، زیرا پول هیچ‌گاه برای ارزشمندی کافی نیست.

اما اگر شما در راه تلاش برای ساخت یک محصول یا ایجاد یک ایده‌ی جدید اقتصادی بارهاوبارها شکست می‌خورید اما مقاومت می‌کنید و به راه‌تان ادامه می‌دهید، پس شما یک کارآفرین هستید.

اگر شما هر روز چندین ساعت به تمرین موسیقی می‌پردازید و با ترس از عدم استقبال عمومی از ساخته‌هایتان مواجهه می‌شوید، شما یک موسیقی‌دان هستید.

همه ارزش‌ها با هم برابر نیستند. ارزش‌هایی که اعتمادبه‌نفس انسانی شما را افزایش می‌دهند و به دیگران کمک می‌کنند، سالم‌تر و والاتر هستند. وظیفه‌ی شما این است که ارزشی را انتخاب کنید که کیفیت زندگی شما را افزایش دهد، اما لطفاً این تفکر اشتباه را که شما فقط خواستار پول هستید، دور بریزید. شما فقط قادر خواهید بود تا افراد را بر اساس اهداف‌تان جذب کنید و اگر هدف شما فقط پول است، دیگران هم به خاطر پول به شما نزدیک می‌شوند.

از خودتان بپرسید چه کاری در گذشته انجام داده‌اید که مطمئن هستید هیچ شکست یا تجربه‌ی تلخی نمی‌تواند شما را از اشتیاق رسیدن به آن منصرف کند. پیشرفت در انجام یک کار برای ادامه‌ی آن کافی است.