گروه مَسینا

برترین مطالب

مطالب مفید ، کاربردی ، ارزشمند ، احترام به وقت شما

پست های اخیر

۱۳ خطای ذهنی‌ که زندگی شما را بر هم می‌زند

مغز انسان عضو بسیار شگفت‌انگیزی است؛ هر روز بیشتر از ۵۰٫۰۰۰ فکر تولید می‌کند و ۱۰۰٫۰۰۰ فعالیت شیمیایی در هر ثانیه انجام می‌دهد. با این قدرت بالای پردازش، ممکن است تصور کنید که مغز هیچ‌وقت اشتباه نمی‌کند، ولی در واقع این‌طور نیست. مغز ما بیشتر از اینکه بر شواهد و مدارک منطقی تکیه کند، بر تعدادی خطای ذهنی متداول تکیه دارد، بنابراین بسیاری از قضاوت‌های ما نادرست هستند. خطاهای ذهنی، قضاوت‌های غیر‌منطقی‌ای هستند که ذهن ما بر اساس الگوهای متداولی انجام می‌دهد. محققان به این نتیجه رسیده‌اند که خطاهای ذهنی به این دلیل که باعث قضاوت‌های ضعیف و غیرمنطقی می‌شوند، مشکلات زیادی به بار می‌آورند. بنابراین آشنایی با خطاهای ذهنی‌ای که زندگی شما را به‌هم می‌ریزند، می‌تواند به جلوگیری از ایجاد این مشکلات کمک کند.

ـ در تحقیقی در دانشگاه کوئینزلند (Queensland) مشخص شد که زنان مو بلوند، به‌طور متوسط ۷ درصد بیشتر از زنان مو قرمز و مو قهوه‌ای، حقوق دریافت می‌کنند.

ـ نتایج تحقیقاتی در دانشگاه دوک نشان داد که موفقیت و ارتقای شغلی افرادی که «چهره‌‌ی بالغ» دارند، بیشتر از افرادی است که «چهره‌ی کودکانه‌» دارند (چهره‌ی کودکانه بیشتر به چهره‌هایی اطلاق می‌شود که چانه‌ی کوچک، گونه‌ی پهن و چشمانی بزرگ دارند و چهره‌ی بالغ معمولا به چهره‌هایی گفته می‌شود که چانه‌ی بزرگتر، صورت باریک‌تر و چشم کوچک‌تر دارند).

ـ در تحقیقی در دانشگاه ییل (Yale) مشخص شد که اولویت استخدام با دانشمندان «مرد» است و آنها به‌طور متوسط ۴۰۰۰ دلار  بیشتر از دانشمندان «زن» حقوق می‌گیرند.

خیلی با عقل جور در نمی‌آید که تصور کنیم افراد از روی عمد به زنان مو بلوند حقوق بیشتری پرداخت می‌کنند یا افراد با «چهره‌ی کودکانه» را نادیده می‌گیرند و به افرادی با «چهره‌ی بالغ» کمک می‌کنند تا موفقیت و ارتقای شغلی پیدا کنند و یا دانشمندان مرد بدون صلاحیت لازم را استخدام می‌کنند و به آنها پول بیشتری پرداخت می‌کنند. در واقع خطاهای ناخودآگاه ما آن‌چنان قوی هستند که ما را مجبور می‌کنند که در مسیری پیش برویم که برخلاف منطق و همچنین عقاید و ارزش‌های ماست.

اجازه دهید چند مثال از رایج‌ترین خطاهای ذهنی که به زندگی ما راه پیدا کرده‌اند را بررسی کنیم. از آنجا که آگاهی بهترین راه برای مقابله با این خطاهاست، بنابراین با دقت به اینکه چگونه شما را تحت‌ تأثیر قرار می‌دهند، توجه کنید.

۱. خطای اثر طعمه

این خطا زمانی اتفاق می‌افتد که کسی فکر می‌کند تنها دو گزینه دارد و شما گزینه‌ی سومی را به او ارائه می‌دهید که باعث می‌شود گزینه‌ی دوم جذاب‌تر شود. برای مثال، شما دو ماشین را برای خرید در نظر گرفته‌اید، قیمت ماشین اول ۳۰ میلیون تومان و قیمت ماشین دوم ۴۰ میلیون تومان است، در ابتدا ماشین ۴۰ میلیون تومانی به‌نظر گران می‌آید؛ ولی وقتی فروشنده یک ماشین ۶۵ میلیون تومانی به شما نشان می‌دهد ناگهان قیمت ماشین ۴۰ میلیون تومانی در این مقایسه، مناسب به‌‌نظر می‌رسد. این فروشنده شما را با خطای طعمه شکار می‌کند. طعمه ماشین ۶۵ میلیون تومانی است که فروشنده می‌داند شما آن را نخواهید خرید.

۲. خطای اثر اکتشافی

اثر اکتشاف تمایل ما بر پایه‌گذاری تصمیمات‌مان بر اساس احساسات‌مان است. برای مثال در تحقیقی در دانشگاه شوکوتوکو ژاپن، افراد مورد مطالعه، بیماری‌ای که از هر ۱۰ هزار نفر، ۱۲۸۶ نفر را کشته بود، خطرناک‌تر از یک بیماری با درصد کشندگی ۲۴/۱۴ تشخیص دادند (با وجود اینکه این درصد کشندگی دو برابر قبلی بود). در واقع مردم به تجسم عدد ۱۲۸۶ نفر انسان در حال مرگ واکنش نشان دادند، در حالی‌که «درصد» کشندگی نمی‌تواند همان میزان تصویرسازی ذهنی را به‌وجود آورد و احساسات را تحریک کند.

۳. خطای بنیادی برچسب‌زدن

این خطا زمانی اتفاق می‌افتد که ما رفتارهایی را که فرد در شرایط خاص از خود نشان می‌دهد، با ویژگی‌های شخصیتی آن فرد اشتباه می‌گیریم. برای مثال مردم اغلب عملکرد کاری ضعیف را به تنبلی فرد نسبت می‌دهند، در حالی‌که توضیحات زیادی می‌تواند برای این موضوع وجود داشته باشد، مثلا ممکن است فرد پروژه‌هایی را دریافت کند که هیچ علاقه‌ای به آنها ندارد، یا مشکلاتی در زندگی خصوصی خود داشته باشد که در کارش نیز تأثیر گذاشته‌اند، یا دچار فرسودگی شغلی شده باشد.

۴. خطای پدیده‌ی ایدئوموتور

پدیده‌ی ایدئوموتور، انجام خود به خود برخی از حرکات جسمی، تنها به‌علت فکر کردن به آنهاست. این پدیده نشانگر این حقیقت است که افکار ما می‌توانند باعث شوند که ما احساسات واقعی را تجربه کنیم. به همین دلیل است که بازیگران، می‌توانند فیلمنامه‌ها را باور کنند و حرکاتی را به‌صورت واقعی انجام دهند، مثلا در صحنه‌ی مرگ یک دوست واقعا گریه کنند. همچنین به دلیل همین پدیده است که فعالیت‌هایی مانند نوشتن آنچه که برایش شکرگزار هستید، می‌تواند اثر عمیق و مثبتی برای سلامتی‌تان داشته باشد.

۵. خطای تائید

خطای تائید تمایل به دنبال کردن اطلاعاتی است که از باورهای قبلی ما پشتیبانی می‌کند. به عبارت دیگر، ما اول عقیده‌مان را می‌سازیم و سپس دنبال شواهدی برای اثبات آن می‌گردیم، به جای اینکه عقایدمان را بر اساس حقایق بسازیم.

۶. خطای محافظه‌کاری

این خطا باعث می‌شود که مردم دانش قدیمی را نسبت به دانش و اطلاعات جدید در اولویت قرار دهند. به دلیل این خطا، توصیه می‌شود که هیچ چیزی را فقط به این دلیل که متفاوت است، سریع رد نکنید. این را بدانید که ایده‌های بزرگ، معمولا جدید و متفاوت به نظر می‌رسند.

۷. خطای پدیده‌ی شترمرغ

پدیده‌ی شترمرغ بعد از این نام‌گذاری شد که مردم گمان کردند که شترمرغ‌ در هنگام ترس سر خود را زیر زمین پنهان می‌کند (اگرچه دلیل این کار شترمرغ‌ها واقعا این نیست!). اثر شترمرغ بیانگر تمایل ما به پنهان شدن از مشکلات قریب‌الوقوع است. در این مواقع شاید ما به‌صورت فیزیکی سرمان را زیر زمین نکنیم، ولی واکنش ما در حقیقت مشابه همین رفتار است. برای مثال اگر شرکت شما در حال تعدیل نیرو باشد و شما نیز بازخوردهای منفی دریافت کرده باشید و مشکلاتی در ارتباط با شرکت‌تان داشته باشید، ترس باعث خواهد شد به جای مواجه شدن با مشکل و سعی در حل آن، بخواهید از آن فرار کنید و یا آن را نادیده بگیرید که البته مشکلی را حل نخواهد کرد.

۸. خطای پدیده‌ی واکنش

پدیده‌ی واکنش تمایل ما به واکنش نشان دادن به همه‌ی قوانین و مقرراتی است که آزادی ما را محدود می‌کند. یک مثال رایج در این زمینه بچه‌هایی هستند که والدین مستبد دارند. اگر به بچه‌ها بگویید که باید به همه‌ی حرف‌هایتان گوش کنند، به احتمال زیاد خواهید دید که آنها شروع به شکستن قوانین‌تان می‌کنند، به‌طور مشابه کارکنانی که احساس کنند که از جانب کارفرمایشان با آنها بدرفتاری شده، بیشتر قوانین را رعایت نمی‌کنند، مرخصی‌های بیشتری می‌گیرند و حتی ممکن است از شرکت‌شان دزدی کنند.

۹. خطای هاله‌ای

خطای هاله‌ای وقتی اتفاق می‌افتد که شخصی در برخورد اول، تصور خوب و قدرتمندی از خود ایجاد می‌کند و اثر این برخورد اول بر تمام قضاوت‌های بعدی افراد تأثیر می‌گذارد. اثر هاله‌ای در رتبه‌بندی‌ها بسیار قابل توجه است. برای مثال اگر معلم برگه‌ی اول امتحان دانش‌آموزی را تصحیح کند و برگه‌ی اول خوب باشد، معلم به برگه‌های بعدی نیز حتی اگر دانش‌آموز در آن عملکرد خوبی نداشته باشد، نمره بالایی می‌دهد. در کار و روابط شخصی نیز مواردی مشابه همین اتفاق می‌افتد و شخصی که در برخورد اول تأثیر خوبی بر افراد گذاشته باشد، می‌تواند تا مدت‌ها از منافع آن استفاده کند.

۱۰. خطای هاله‌ای معکوس

این خطا دقیقا برعکس اثر هاله‌ای است. به‌عنوان مثال اگر شما در ابتدای ورود به کاری، عملکرد ضعیفی داشته باشید، فورا به‌عنوان یک فرد ضعیف برچسب خواهید خورد، حتی اگر به سختی کار کنید تا این برچسب را عوض کنید.

۱۱. خطای برنامه‌ریزی مبالغه‌آمیز

این نوع خطا در برنامه‌ریزی به این دلیل است که ما فکر می‌کنیم کارها را بسیار سریع می‌توانیم انجام دهیم در حالی‌‌که در عمل، توانایی ما کمتر از حد تصورمان است. این خطای ذهنی باعث می‌شود که کارها را ناقص انجام دهیم و همچنین در نهایت بسیار کمتر از آنچه تعهد داده‌ایم، کار انجام خواهیم داد.

۱۲. خطای اثر ارابه‌ی موسیقی

اثر ارابه‌ی موسیقی تمایل ما به انجام دادن همان کاری است که دیگران انجام می‌دهند. این باعث می‌شود که نوعی تفکر گروهی به‌وجود بیاید که در آن مردم، بدون بررسی گزینه‌ها، گزینه‌ی پرطرفدار را انتخاب می‌کنند. اثر ارابه‌ی موسیقی نشان می‌دهد که چرا ما تمایل داریم که بر اساس آنچه که خوب به‌نظر می‌رسد، تصمیم‌گیری کنیم. (یعنی سعی می‌کنیم همان کاری را انجام دهیم که دیگران در حال انجامش هستند، چون در این صورت کمتر مورد انتقاد قرار می‌گیریم) حتی اگر این عمل باعث انتخاب گزینه‌های ضعیف شود.

۱۳.خطای نقطه‌ی کور

اگر احساس می‌کنید که بر خطاهای ذهنی تسلط دارید، به‌یاد داشته باشید که ممکن است به خطای نقطه‌ی کور دچار شده باشید، که باعث می‌شود که خطاها را در دیگران ببینید ولی نتوانید وجود آنها را در خودتان تشخیص دهید.

جمع‌بندی

شناسایی و درک خطاهای ذهنی بسیار مهم است زیرا باعث می‌شود که شفاف‌تر فکر کنید و بتوانید با دیگران ارتباط مؤثرتری برقرار کنید. به این فکر کنید که به کدام‌یک از این خطاهای ذهنی دچار هستید، با شناسایی آنها مهم‌ترین قدم را برای اصلاح‌شان برداشته‌اید.

برگرفته از: linkedin